آرسن میناسیان |
آرسن
میناسیان (موسیو)
(ارمنی: Արսեն Խաչատուրի Մինասյան)
معروف به «موسیو آرسن» یا «مسیح گیلان»
زاده 1285 خورشیدی
در رشت
درگذشته 14 فروردین
1356 در رشت
زندگینامه
آرسن میناسیان تحصیلاتش را در «مدرسه ارمنیهای انوشیروان رشت»
شروع، و در همان مدرسه به پایان رساند. آرسن در دوران تحصیل علاقهای شدید به شیمی
پیدا کرد و در همین راستا بعد از اخذ دیپلم به قزوین رفت و در داروخانهای مشغول به
کار شد. آرسن عاشق «مارو» دختر داروخانه دار شد، با او ازدواج کرد. بعد از چند سال
دوباره به رشت بازگشت و به ساختن دارو در این شهر مشغول شد.
آرسن میناسیان که یک داروساز تجربی بود شروع به ساختن داروهای تخصصی
کرد و داروها را به داروخانهها میفروخت و از این راه داروخانهداران رشت پول هنگفتی
به جیب میزدند، آرسن که دید از زحمات او عدهای سودجو به پول رسیدند خود تصمیم گرفت
داروخانهای تأسیس کند. فصلهایی که بارش شدید برف و باران، آب رودخانههای رشت را زیاد
کرده بود، بالا آمدن آب رودخانه و رسوخ آن به خانههای مردم آرسن را بیقرار میکرد،
او داروخانه را به همکارش میسپرد و خود شتابان به کمک همشهریهایش میشتافت.
وزیدن باد گرم در پائیز که به گیلکی این باد را «کونوس پچی باد»
مینامند، هر ساله با آتشسوزی همراه بود، چه در جنگلهای گیلان و چه در شهرها، با توجه
به اینکه خانههای آن زمان مردم رشت بیشتر از چوب بود و همه ساله خساراتی به مردم وارد
میشد، آرسن در اینجا هم همانند یک مرد آتشنشان جانش را به خطر میانداخت و به اطفاء
حریق میپرداخت. آرسن به دین و اعتقادات همشهریهایش احترام خاصی میگذاشت، در مراسم
تاسوعا، عاشورا و چهل منبر شرکت میکرد، به هر مسجدی که وارد میشد مردم به احترام
او از سرجایشان بلند میشدند و برایش صلوات میفرستادند، آرسن این اعتبار را براحتی
بدست نیاورده بود.
آرسن دیگر فقط یک داروساز یا یک داروخانهدار نبود، او امین مردم
شده بود به عیادت بیماران میرفت، در دادگستری ضمانت میکرد، و در این راستا مردم نیکوکار
نزد او پول، طلا و مواد غذایی میسپردند تا بدست فقرا برساند.
داروخانه شبانهروزی کارون رشت
آرسن اولین داروخانه شبانهروزی ایران را افتتاح کرد.[2]هدفش از
افتتاح داروخانه کارون این بود که دست واسطه را کوتاه کند و میخواست داروها را به
همان قیمت که برایش تمام میشد بدست مردم برساند. با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال ایران
توسط نیروهای متفقین، بیکاری و گرانی گریبان مردم را گرفته بود و این امر سبب شده بود
تا بسیاری از بیماران توان خرید دارو را از دست بدهند ولی آرسن دارو را مجانی در اختیارشان
میگذاشت. آرسن مردی بود نیکوکار، پاک و امین مردم. هر که در رشت سراغ یک مسلمان واقعی
را میگرفت به او آدرس موسیو را میدادند.
شبانه به تهران میرفت مواد اولیه داروها را تهیه میکرد به رشت
بازمیگشت و تا پاسی از شب در داروخانه مشغول ساختن دارو میشد و همین شب بیداریها،
او را به این فکر انداخت تا داروخانه را شبها نیز باز نگه دارد و بدین طریق اولین داروخانه
شبانهروزی گیلان و ایران دایر شد.
داروخانههای دیگر رشت دچار مشکلاتی شدند، از طرفی آرسن داروهای
تخصصی اش را برای فروش در اختیارشان نمیگذاشت و از طرفی دیگر مردم برای تهیه هر نوع
دارویی سراغ موسیو میرفتند و همین ضربات برای رقیبان آرسن کافی بود تا برای مقابله
با او وارد جنگ روانی شوند. شایعه کردند که داروهای آرسن فاسد است، یا او ارمنی است،
یک مسلمان برای تهیه دارو باید نزد داروساز مسلمان برود، ولی با تمام این وجود مردم
میدیدند که با مصرف داروهای آرسن حالشان رو به بهبودی میرود اعتنایی به شایعات نمیکردند.
رقبا که دیدند از این طریق نمیتوانند سدی بر سر راه این مرد نیکوکار شوند، از او به
فرمانداری و شهربانی شکایت کردند، که آرسن با پائین نگه داشتن قیمت دارو یا به روایتی
فروش دارو بدون سود یا حتی با ضرر خلاف امور صنفی رفتار میکند، و این باعث ورشکستگی
دیگر داروخانهها میشود. با احضار موسیو به شهربانی برای رسیدگی به شکایات علیه او،
شاکیان نیز جمع میشدند ولی آنها به محض دیدن آرسن، با آن نگاه مهربانش با آن ساده
پوشی و فروتنی که داشت، دست از شکایت خود برمیداشتند.
حاشیهسازی علیه او همچنان ادامه داشت. شنیده میشد که میگویند
آرسن برای وکیل شدن جلب اعتماد میکند، او آدمی ظاهر ساز است و این شگرد اوست که در
دل مردم خود را جا دادهاست. او بهخاطر تهیه دارو و فشارهایی که ضعف مالی بر او وارد
آورده بود، مقروض بود. طلبکاران او را مدام تحت فشار قرار میدادند و طلبشان را میخواستند. |
1398/01/27 |